- admin
- 0 دیدگاه
روز جهانی سکته مغزی (World Stroke Day)، که هر ساله در تاریخ ۲۹ اکتبر برگزار میشود، به عنوان یک کمپین مداوم توسط سازمان جهانی سکته (WSO) از سال ۲۰۰۶ میلادی آغاز شد. هدف اصلی این روز، کاهش بار عظیم جهانی این بیماری، افزایش آگاهی عمومی درباره علائم آن، ترویج پیشگیری و تضمین مراقبت و حمایت بهتر از بازماندگان است. با توجه به آمار نگرانکننده، سازمان جهانی سکته در سال ۲۰۱۰ میلادی، سکته مغزی را رسماً یک وضعیت اضطراری سلامت عمومی اعلام کرد.
بررسیهای اپیدمیولوژیک جهانی نشان میدهد که سکته مغزی یک تهدید عمده برای سلامت عمومی است. تخمین زده میشود که تقریباً از هر چهار بزرگسال بالای ۲۵ سال در سراسر جهان، یک نفر در طول عمر خود سکته مغزی را تجربه خواهد کرد. این آمار بالا ضرورت آموزش و آگاهیرسانی سریع را برای عموم مردم و متخصصان سلامت دوچندان میکند.
کمپینهای روز جهانی سکته مغزی فراتر از آموزش علائم، بر روی بهبود کیفیت زندگی پس از سکته نیز تمرکز دارند. سازمانهایی نظیر انجمن سکته مغزی بریتانیا (Stroke Association) تأکید دارند که بهبودی پس از سکته یک مسیر طولانی و اغلب پیچیده است. موانع اصلی در این مسیر شامل خستگی شدید، و تأثیرات عاطفی و روانی ناشی از تغییرات زندگی است. درک این موضوع حیاتی است که در حالی که نهادهایی مانند انجمن قلب آمریکا (AHA) بر فوریت زمان برای نجات جان در فاز حاد تأکید میکنند، کمپینهای جهانی دیگر بر اهمیت بهبود بلندمدت و نیاز به حمایت اجتماعی و روانی تأکید دارند. برای مثال، برنامههایی مانند “ملاقاتهای سکته مغزی” بر اهمیت برقراری ارتباط بازماندگان جدید با افراد با تجربه طولانیتر تأکید دارد تا قدرت از طریق حمایت حاصل شود.
سکته مغزی: آناتومی یک فاجعه عصبی و کد نجات F.A.S.T.
سکته مغزی زمانی رخ میدهد که عرضه خون به بخشی از مغز مختل یا قطع شود، که این امر مانع از دریافت اکسیژن و مواد مغذی لازم توسط بافت عصبی شده و منجر به مرگ سلولهای مغزی میگردد.
انواع اصلی سکته مغزی عبارتند از:
سکته ایسکمیک (Ischemic Stroke): شایعترین نوع است که حدود ۸۷ درصد از کل سکتهها را تشکیل میدهد. این نوع زمانی رخ میدهد که یک رگ خونی تغذیهکننده مغز، اغلب در اثر تشکیل لخته خون (ترومبوز) یا حرکت لخته از جای دیگر (آمبولیزاسیون) مسدود شود.
سکته هموراژیک (Hemorrhagic Stroke): این نوع زمانی اتفاق میافتد که یک رگ خونی در مغز پاره شده و منجر به خونریزی در داخل یا اطراف بافت مغز میگردد. این نوع سکته اگرچه شیوع کمتری دارد، اما اغلب شدیدتر است.
کد نجات F.A.S.T. و علائم هشداردهنده:
شناسایی سریع علائم سکته برای درمان حاد حیاتی است، چرا که سکته مغزی در صورت اقدام فوری (تماس با اورژانس) تا حد زیادی قابل درمان است. متأسفانه، بسیاری از بزرگسالان در ایالات متحده از علائم هشداردهنده F.A.S.T. بیاطلاع هستند.
کد F.A.S.T. (که در برخی کشورها با اضافه شدن B و E به B.E.F.A.S.T. برای تشخیص دقیقتر تکمیل میشود) بر علائم کلیدی تمرکز دارد:
F (Face): صورت. افتادگی یا بیحسی ناگهانی یک طرف صورت.
A (Arms): بازوها. ضعف یا فلج یک بازو یا پا. در صورت بالا بردن دو بازو، یک بازو ممکن است افت کند یا نتواند بالا بماند.
S (Speech): تکلم. مشکل ناگهانی در صحبت کردن، لکنت زبان یا مشکل در درک آنچه دیگران میگویند (آفازی).
T (Time): زمان. زمان حیاتی است؛ باید فوراً برای دریافت کمک پزشکی اقدام کرد.
علائم تکمیلی (B و E در BEFAST):
علاوه بر این چهار نشانه، سایر علائم هشداردهنده عبارتند از: از دست دادن ناگهانی تعادل (Balance)، تغییر ناگهانی بینایی در یک یا هر دو چشم (Eyes)، سرگیجه یا سردرد ناگهانی و شدید. مهم است که توجه شود در حالی که بسیاری از سکتههای ایسکمیک با سردرد همراه نیستند، سردرد ناگهانی و شدید میتواند نشانهای از برخی انواع سکته (معمولاً هموراژیک) باشد. این تفکیک علامتی برای متخصصین حائز اهمیت است، زیرا در سناریوهای پیچیده پزشکی (مانند سکتههای ناشی از تومور) که خطر خونریزی بالاست، وجود سردرد ناگهانی میتواند زنگ خطر سکته هموراژیک را به صدا درآورد.
پیوند پاتوفیزیولوژیک: سرطان به عنوان یک عامل خطر عصبی
چالش رابطه درهم تنیده: اپیدمیولوژی سکته و سرطان
بیماریهای انکولوژیک (سرطان) و بیماریهای عروق مغزی (سکته) هر دو از جمله بیماریهایی با بالاترین نرخ بروز هستند و از دلایل اصلی ناتوانی و مرگ و میر در سطح جهانی به شمار میآیند. مدیریت مشترک این دو بیماری یک چالش پیچیده در تشخیص و درمان ایجاد میکند.
شواهد علمی تأیید میکنند که سرطان یک عامل خطر تثبیت شده برای سکته ایسکمیک است. این ارتباط فراتر از یک همزمانی ساده در جمعیتهای مسن است و به دلیل مکانیسمهای پاتوفیزیولوژیک مستقیم است که توسط خود تومور و پاسخ التهابی بدن به آن ایجاد میشود.
سکته ایسکمیک و سرطان: تحلیل سندرم هایپرکوآگولاسیون
در بیماران مبتلا به سرطان، سکته مغزی اغلب ماهیت آمبولیک (ناشی از لخته) دارد و مدیریت آن نیازمند درک عمیق مکانیسمهای انعقادی است.
زمانبندی ریسک بالا:
بر اساس بررسیهای تخصصی، بالاترین ریسک وقوع سکته مغزی در بیمارانی که سرطان دارند، در شش ماه اول پس از تشخیص سرطان رخ میدهد. این دوره حساس، احتمالاً به دلیل فعالیت بیولوژیکی و التهابی حداکثری تومور در فاز ابتدایی است. همچنین، بیمارانی که دچار متاستاز شدهاند، ریسک بسیار بالاتری برای سکته دارند.
مکانیسم اصلی: انعقاد بیش از حد اکتسابی (Acquired Hypercoagulability):
شایعترین مکانیسم زمینهساز سکته در بیماران سرطانی، یک وضعیت انعقادی بیش از حد است که به صورت اکتسابی ایجاد میشود. سلولهای تومورال و ماکروفاژهای مرتبط، فاکتورهای پیشانعقادی (مانند فاکتور بافتی) را ترشح میکنند که آبشار انعقادی را فعال کرده و منجر به تشکیل لخته میشوند.
این مکانیسم اغلب منجر به سکته آمبولیک میشود که در ابتدا ممکن است به عنوان سکته کریپتوژنیک (Cryptogenic Stroke)، یعنی سکتهای با علت نامشخص، طبقهبندی شود. اهمیت شناسایی این رابطه در اینجاست که حدود ۲ تا ۱۰ درصد از بیمارانی که در ابتدا با تشخیص سکته کریپتوژنیک مواجه میشوند، ظرف یک سال پس از آن به سرطان تشخیص داده میشوند. این آمار، وظیفه جدیدی را برای متخصصان مغز و اعصاب تعریف میکند: سکته کریپتوژنیک در غیاب عوامل خطر سنتی (مانند فیبریلاسیون دهلیزی یا آترواسکلروز شدید)، باید ماشهای برای غربالگری جامع انکولوژیک (جستجوی سرطان پنهان) باشد.
علائم تخصصی در تصویربرداری و نشانگرهای زیستی:
سکتههای مرتبط با سرطان معمولاً شدیدتر هستند و الگوی بالینی خاصی دارند.
تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI): MRI اغلب ضایعات امبولیک چندکانونی را در قلمروهای شریانی متعدد (شامل هر دو قلمرو کاروتید و ورتبروباسیلار) نشان میدهد. این الگوی چندکانونی (Embolic Pattern) یک امضای تشخیصی قوی برای سکته ناشی از منبع آمبولیک سیستمیک است، برخلاف سکتههای ناشی از آترواسکلروز که معمولاً یک شریان اصلی را درگیر میکنند.
نشانگرهای زیستی: سطح D-dimer (محصول تخریب فیبرین) در بیماران مبتلا به سکته مرتبط با سرطان، به طور قابل توجهی افزایش مییابد. این افزایش، هایپرکوآگولاسیون فعال را تأیید میکند و میتواند به عنوان یک شاخص مهم در کنار الگوی MRI عمل کند.
تحلیل پاتوفیزیولوژیک از منابع آکادمیک:
علاوه بر هایپرکوآگولاسیون عمومی، مکانیسمهای خاصی در سطح مولکولی دخیل هستند:
اندوکاردیت ترومبوتیک غیرباکتریایی (NBTE): این وضعیت شامل تشکیل لختههای استریل (بدون عفونت) بر روی دریچههای قلبی است که میتوانند جدا شده و به عروق مغزی (آمبولیزاسیون) بروند. NBTE یکی از دلایل اصلی سکتههای کریپتوژنیک مرتبط با بدخیمی است.
مکانیسمهای سلولی (NETosis و EVs): مطالعات پیشرفتهتر نشان دادهاند که افزایش سطح وزیکولهای خارج سلولی (EVs) که توسط تومور ترشح میشوند و تشکیل تلههای خارج سلولی نوتروفیلی (NETosis)، هر دو به فرآیند تشکیل لخته کمک میکنند. این سازوکارهای پاتوفیولوژیک، که همگی مرتبط با حالت پیشانعقادی هستند، خطر عود سکته را در این بیماران افزایش میدهند.
جدول ۱: سازوکارهای کلیدی هایپرکوآگولاسیون در سکتههای مرتبط با سرطان (ایسکمیک)
| مکانیسم | توضیح پاتوفیزیولوژیک | یافتههای کلینیکی مرتبط |
| هایپرکوآگولاسیون اکتسابی | ترشح فاکتورهای پیشانعقادی توسط تومور و پاسخ التهابی، افزایش D-dimer. | بالاترین ریسک در ۶ ماه اول، نیاز به درمانهای ضد انعقادی قویتر. |
| اندوکاردیت ترومبوتیک غیرباکتریایی (NBTE) | تشکیل لختههای استریل بر روی دریچههای قلبی، منجر به آمبولیزاسیون. | ضایعات امبولیک چندکانونی در MRI. |
| NETosis و وزیکولهای خارج سلولی (EVs) | کمک سلولهای تومور و نوتروفیلها به تشکیل لخته از طریق ترشح ترکیبات پیشانعقادی. | مرتبط با افزایش ریسک عود سکته. |
سکتههای خونریزیدهنده: تومورهای مغزی و متاستازها
رابطه سکته مغزی و تومورها تنها به لختهزایی محدود نمیشود؛ تومورها، چه اولیه مغزی باشند و چه متاستازهای سیستمیک، میتوانند از طریق ایجاد خونریزی داخل مغزی (Intracerebral Hemorrhage, ICH) خود را نشان دهند.
مکانیسمهای اصلی خونریزی تومورال
خونریزی داخل مغزی ناشی از تومورها یک فرآیند چندعاملی است که عمدتاً به دلیل اختلال ساختاری در عروق مغزی رخ میدهد. مکانیسمهای اصلی عبارتند از:
نئوآنژیوژنز معیوب: تومورها برای تأمین اکسیژن و مواد مغذی، فرآیند رگزایی جدید (Neoangiogenesis) را آغاز میکنند. این رگهای تازه شکلگرفته، گشاد، دارای دیوارههای نازک و ساختاری ضعیف هستند که مستعد پارگی خود به خودی میشوند.
تهاجم عروقی: سلولهای تهاجمی تومور ممکن است به طور مستقیم به دیواره عروق خونی موجود حمله کرده، آنها را فرسایش داده و منجر به پارگی شوند.
نکروز و کواگولوپاتی: مرگ بافت تومور (نکروز) و فرآیندهای التهابی مرتبط به عروق آسیب میزنند. همچنین، در بدخیمیهای خونی، اختلال در مکانیسمهای انعقادی به طور مستقیم خطر ICH را افزایش میدهد.
تومورهای اولیه مغزی:
گلیوبلاستوما مولتیفرم (GBM) که شایعترین تومور اولیه بدخیم مغزی است، به دلیل طبیعت بسیار تهاجمی سلولها و رگزایی نامنظم شدید، بیش از سایر تومورهای اولیه با خونریزی داخل مغزی مرتبط است.
متاستازهای سیستمیک با تمایل شدید به خونریزی
بسیاری از سکتههای هموراژیک در بیماران سرطانی، ناشی از متاستاز تومورهای سیستمیک به مغز هستند. برخی تومورهای جامد به دلیل ویژگیهای بافتشناختی خود، تمایل بالایی به خونریزی دارند:
سرطانهای با ریسک بالا: تومورهایی که بیشترین ارتباط را با ICH دارند، به دلیل شیوع بالا و تمایل خاص به نئورگزایی نامنظم در متاستازهای مغزی، شامل ملانوم (سرطان پوست)، سرطان ریه، سرطان پستان و سرطان سلول کلیوی (Renal Cell Cancers) هستند. این تومورها به دلیل ایجاد رگهای شکننده، از عوامل اصلی خونریزیهای حاد داخل مغزی به شمار میروند.
بدخیمیهای خونی: لوکمی حاد (Acute Leukemia) به طور خاص یک علت شایع ICH در بدخیمیهای خونی است. مکانیسم اصلی در لوکمی، ناشی از اختلالات شدید انعقادی (کواگولوپاتی) و پدیده لکوستازیس در CNS است. در لکوستازیس، تجمع بیش از حد سلولهای بلاست لوکمی (در صورتی که شمار گلبولهای سفید بالای ۱۰۰,۰۰۰ در میلیمتر مکعب باشد) در لومن عروق مویرگی مغز، منجر به انسداد، التهاب و پارگی عروق میشود.
انواع دیگر خونریزی:
علاوه بر خونریزی داخل مغزی (ICH)، سرطانها میتوانند باعث خونریزیهای دیگر شوند:
خونریزی سابدورال (SDH): در بیماران سرطانی، SDH اغلب ناشی از کواگولوپاتی یا تروما است، اما باید پارگی عروق در متاستازهای دورال (به ویژه در لوکمی، سرطان سینه، ریه و لنفوم) رد شود.
خونریزی سابآراکنوئید (SAH): در مواردی که SAH ناشی از آنوریسم باشد، باید علل غیرمعمول مانند آنوریسمهای نئوپلاستیک (مرتبط با کوریوکارسینوما و سرطان ریه) بررسی شوند.
بررسی تعارض بین مکانیسمهای سکته: درک این موضوع حیاتی است که در حالی که سرطان اغلب از طریق هایپرکوآگولاسیون (لختهزایی) باعث سکته ایسکمیک میشود، در سکته هموراژیک، حضور فیزیکی تومور و ایجاد ضعف ساختاری در دیواره عروق، عامل اصلی پارگی است. این تعارض مکانیسمی نشان میدهد که رویکرد درمانی و پیشگیری در این دو حالت در بیماران سرطانی باید کاملاً متفاوت و با دقت بالایی صورت گیرد. برای مثال، لوکمی میتواند به طور همزمان باعث افزایش خطر لختهزایی و افزایش خطر خونریزی شدید شود که پیچیدگی تصمیمگیری در مورد داروهای ضد انعقاد را به اوج میرساند.
جدول ۲: تومورهای رایج مرتبط با سکته مغزی خونریزیدهنده (ICH) و مکانیسم
| نوع سرطان/تومور | شیوع ICH | مکانیسم اصلی خونریزی | منبع |
| گلیوبلاستوما مولتیفرم | بالا (شایعترین تومور اولیه) | نفوذ تهاجمی سلولها و رگهای خونی با دیواره نازک (نئوآنژیوژنز). | |
| ملانوم، سرطان کلیه | بالا (متاستازهای شایع) | طبیعت عروقی تومور، نکروز و نئورگزایی. | |
| سرطان ریه، سینه | بالا (متاستازهای شایع) | نئورگزایی و فرسایش عروق مجاور. | |
| لوکمی حاد | بالا (بیماری خونی) | اختلال انعقادی و پدیده لکوستازیس در CNS. |
رویکردهای درمانی، پیشگیری و حمایت در روز جهانی سکته

پروتکلهای درمانی تخصصی در سکتههای مرتبط با بدخیمی
مدیریت سکته در بیماران مبتلا به سرطان بسیار دشوار است زیرا این بیماران به طور همزمان با خطر بالای لختهزایی (برای سکته ایسکمیک) و خطر بالای خونریزی (به دلیل تهاجم تومور، کواگولوپاتی و شیمیدرمانی) مواجه هستند.
مدیریت حاد سکته ایسکمیک:
بر اساس دستورالعملهای بالینی، با وجود ریسک بالاتر خونریزی، بیماران سرطانی که دچار سکته ایسکمیک حاد میشوند، همچنان باید برای درمانهای نجاتبخش مانند ترومبولیز (با rTPA یا تنکتپلاز) و درمان اندوواسکولار در نظر گرفته شوند. این تصمیمات بر اساس ارزیابی دقیق سود در مقابل زیان، و با توجه به شدت سکته و وضعیت انعقادی بیمار، اتخاذ میشود. از آنجایی که سکتههای مرتبط با سرطان اغلب شدیدتر بوده و ریسک عود بالایی دارند، ارزیابی سریع و دقیق برای جلوگیری از وخامت عصبی ضروری است.
پیشگیری ثانویه و ملاحظات ضد انعقادی:
بیماران با سکته ایسکمیک ناشی از هایپرکوآگولاسیون مرتبط با سرطان، در معرض خطر بسیار بالای عود مجدد لخته قرار دارند.
هپارین با وزن مولکولی پایین (LMWH): به طور سنتی و تجربی، LMWH (Low-Molecular-Weight Heparin) به دلیل اثربخشی اثبات شده در مدیریت هایپرکوآگولاسیون مرتبط با تومور، در این بیماران ترجیح داده شده و به طور گستردهای برای جلوگیری از عود لخته استفاده میشود.
ضد انعقادهای خوراکی مستقیم (DOACs): اگرچه DOACs در جمعیت عمومی سکته موفق بودهاند، مطالعات کمی استفاده از آنها را با اثربخشی مشابه LMWH در جمعیت خاص سکته مرتبط با سرطان تأیید کردهاند. بنابراین، انتخاب عامل ضد انعقاد باید با دقت بالینی و بر اساس نوع سرطان و وضعیت انعقادی بیمار صورت پذیرد.
اهمیت دستورالعملها و بهبود کیفیت مراقبت
تلاشهای جهانی برای کاهش بار سکته مغزی مستلزم پیروی دقیق از دستورالعملهای مبتنی بر شواهد است. سازمانهایی مانند انجمن قلب آمریکا و انجمن سکته آمریکا (AHA/ASA) به طور مداوم دستورالعملهایی را برای پیشگیری اولیه و ثانویه سکته منتشر میکنند که راهنمای خط مقدم مراقبتهای بالینی هستند.
پروژههایی مانند Get With The Guidelines®– Stroke به بیمارستانها کمک میکنند تا با ترویج پایبندی ثابت به این دستورالعملهای علمی، کیفیت مراقبت و نتایج درمانی بیماران را به صورت قابل اندازهگیری بهبود بخشند. این برنامهها شامل ابزارهای بالینی، ثبت دادهها و معیارهای تشخیص هستند که به استانداردسازی مراقبت کمک میکند.
فراتر از نجات جان: زندگی پس از سکته و حمایت اجتماعی
روز جهانی سکته مغزی تنها بر روی فاز حاد بیماری تمرکز ندارد، بلکه بر چالشهای زندگی پس از سکته نیز تأکید میکند. تجربه بازماندگان نشان میدهد که موانع اصلی در مسیر بهبودی، اغلب عوارض پنهانی هستند که نیاز به توجه تخصصی دارند. خستگی شدید، و همچنین تأثیرات احساسی و عاطفی سکته، میتواند بزرگترین مانع در بازگشت به زندگی عادی باشد.
ضرورت دارد که برنامههای حمایتی، خدمات مشاوره و دسترسی به همتایان بازمانده از سکته مغزی فراهم شود. ایجاد فضایی برای ارتباط و اشتراک تجربیات میتواند برای بازماندگان حیاتی باشد و به آنها قدرت میبخشد تا با مسیر بهبودی طولانیتر از آنچه انتظار میرود، کنار بیایند.
نتیجهگیری و جمعبندی
سکته مغزی، با نرخ وقوع جهانی یک در چهار، یک چالش بزرگ سلامت عمومی است که نیازمند آگاهیرسانی مستمر و اقدام فوری است. روز ۲۹ اکتبر، روز جهانی سکته مغزی، فرصتی برای تأکید بر فوریت تشخیص علائم F.A.S.T. و لزوم تماس سریع با اورژانس فراهم میکند.
این تحلیل نشان داد که رابطه سکته مغزی و سرطان یک پیوند اپیدمیولوژیک و پاتوفیزیولوژیک پیچیده است. سرطان به عنوان یک عامل خطر تثبیت شده برای سکته ایسکمیک عمل میکند، که عمدتاً ناشی از وضعیت هایپرکوآگولاسیون اکتسابی است که با افزایش D-dimer و الگوی امبولیک چندکانونی در MRI مشخص میشود. کشف این الگو میتواند نشاندهنده یک سرطان پنهان باشد که غربالگری جامع انکولوژیک را در موارد سکته کریپتوژنیک توجیه میکند.
در عین حال، تومورهای اولیه و متاستازهای سیستمیک (به ویژه ملانوم، سرطان ریه، سینه و لوکمی) میتوانند از طریق ایجاد رگهای ضعیف، تهاجم عروقی یا لکوستازیس، باعث سکتههای خونریزیدهنده شدید شوند. مدیریت این بیماران نیازمند تعادل دقیق بین درمان حاد سکته و کنترل وضعیت انعقادی و ریسک خونریزی است، جایی که اغلب LMWH بر سایر ضد انعقادها ترجیح داده میشود.
در نهایت، موفقیت در مبارزه با سکته مغزی نه تنها مستلزم سرعت عمل در فاز حاد و پیروی از دستورالعملهای بالینی است، بلکه به همان اندازه نیازمند فراهم کردن حمایتهای روانی و اجتماعی قوی برای غلبه بر موانع بهبودی طولانیمدت، مانند خستگی و تأثیرات احساسی، میباشد.
